خواهر شهید «حمیدرضا ناظری» نقل میکند: «بار آخر گفت: پارچهای است که چهل نفر روی اون امضا کردن؛ عهدنامه است. اگه شهید شدم و خواستین منو کفن کنین، حتماً یه تکه از اون پارچه رو توی دست راستم بذارین!»
کد خبر: ۵۸۱۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
شهید «محمدرضا منشیزاده» در نامهای به خانوادهاش مینویسد: «همواره سر قبر شهدا بروید و از آنها برای ما آرزوی شهادت نمایید تا شاید به خیل شهدا بپیوندیم.»
کد خبر: ۵۸۰۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
قسمت دوم خاطرات شهید «حسین سماوی»
همرزم شهید «حسین سماوی» نقل میکند: «گفتم: حسین آقا! چرا ناراحتی؟ با دلخوری گفت: خواب دیدم. به دلم برات شده توی این عملیات شهید میشم. میخوام از نفرات اوّلی باشم که به این توفیق میرسم. خمپارهای آمد و ترکشش به سر حسین خورد و بیهوش افتاد. گفتم: حسین آقا! رسیدی به اون چیزی که میخواستی!»
کد خبر: ۵۸۰۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
قسمت چهارم خاطرات شهید «مجید شحنه»
مادر شهید «مجید شحنه» نقل میکند: «گفتم: خدایا! هر کدوم از بچههای من که به جبهه رفتن اسیر نشن! مرگشون رو شهادت قرار بده؛ من طاقت اسیر شدن اونا رو ندارم! جنازه مجید آمد. خم شدم و او را بوسیدم. احساس کردم او هم مرا بوسید.»
کد خبر: ۵۷۹۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
پدر شهید امنیت «مصطفی محمدی» میگوید: «مصطفی با خلوتگاهی که در گلزار شهدای گمنام برای خودش انتخاب کرده بود، سرانجام به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۷۹۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
شهید «حسینعلی قوسی» در وصیتنامهاش مینویسد: «آرزو داشتم شهید شوم تا زودتر به خدا نزدیک شوم و دور از گناه باشم.»
کد خبر: ۵۷۵۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
شهید «حسین امانیوامرزانی» نهم دیماه ۱۳۵۰ در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. به بسیج میرفت و در آنجا فعالیت میکرد. آرزوی شهادت را در سر میپروراند. به عنوان معاون تعاون گردان پیاده در جبهه فعالیت داشت. سرانجام پنجم مرداد ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۲۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۶
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای منتشر کرد
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان یکی از دیدارها، نماهنگ «در آرزوی شهادت » را تهیه و منتشر کرد.
کد خبر: ۵۷۲۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۱
قسمت دوم خاطرات شهید «سعیدرضا عربی»
دوست شهید «سعیدرضا عربی» نقل میکند: «مادرش گفت: هر کسی رو میخوای بگو برات نشون کنیم. گفت: فعلاً جنگه. هر وقت جنگ تموم شد، فرداش برو برای من خواستگاری. مادرش گفت: چه فرقی داره؟ گفت: این رازیه بین من و خدا. فقط من و او میدونیم.»
کد خبر: ۵۷۱۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۸
مادر شهید منا «مجید یونسیان»
مادر شهید «مجید یونسیان» گفت: «مجید در حج سال ۱۳۹۴ درحالی که ۲۹ ساله بود و یک فرزند سه ماهه به نام شهابالدین داشت، در حال انجام مناسک حج در منا به درجه رفیع شهادت نایل آمد. او در روز عید قربان در لباس احرام در زیر آفتاب با لب تشنه مظلومانه جان باخت.»
کد خبر: ۵۷۰۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۸
دوست شهید «محمدعلی قدس» نقل میکند: «در مسجد صحبت از شهدا شد. چشمانش را اشک پر کرد. زیر لب گفت: معلوم نیست کی نوبت ما میشه.»
کد خبر: ۵۷۰۲۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
همسر شهید «صادق حبیبی بیزکی» میگوید: آنقدر صبور بود که با مقاومت سعی میکرد مشکلات خود و دیگران را حل کند، شهادت را دوست داشت و در آرزوی رسیدن به این مقام روز و شب خود را سپری میکرد.
کد خبر: ۵۶۹۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۶
پایگاه خبری نوید شاهد بوشهر به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمود بازگشا» متن کوتاه وصیت نامه اش را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۶۹۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
قسمت دوم خاطرات معلم شهید «رحیم صباغیان»
دوست شهید «رحیم صباغیان» میگوید: «میگفت: هرکس توی زندگی یک الگویی داره. امام بهترین و کاملترین الگوی منه. میگفتم: رحیم! من هم امام رو خیلی دوست دارم، اما شور و حرارت کلامت یک جور دیگه است. میگفت: من هر چیزی رو که جستجو میکنم، برای رسیدن به کمال، در امام هست.»
کد خبر: ۵۶۷۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
خواهر شهید «محمدرضا ناصریان» نقل میکند: «همه توی حیاط بودیم. محمدرضا کنار همسرش بود. به او گفت: سکینه! گنجشکها رو میبینی! از بالای درخت پرواز کردن و رفتن! من هم باید از کنار تو پرواز کنم!»
کد خبر: ۵۶۷۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
قسمت سوم خاطرات شهید «علیاکبر ابراهیمی»
همرزم شهید «علیاکبر ابراهیمی» نقل میکند: «گفت: ابوالقاسم! چشمم که به بچه چهل روزه شیرعلی میافته، خجالت میکشم که برم جبهه و سالم برگردم. نگاهش پر از التماس بود. گفت: دعا کن من هم شهید بشم.»
کد خبر: ۵۶۶۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
قسمت دوم خاطرات شهید «علیاکبر ابراهیمی»
برادر شهید «علیاکبر ابراهیمی» نقل میکند: «نگاهی به جمعیت کرد و گفت: جبهه به ما نیاز داره. نباید جا خالی کنیم. گفتم: اینجا هم ول نمیکنی؟ گفت: در هر شرایط باید برای جبهه نیرو جمع کنیم. باید پابهپای امام حرکت کرد.»
کد خبر: ۵۶۶۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
قسمت نخست خاطرات شهید «داود نجمالدین»
مادر شهید «داود نجمالدین» نقل میکند: «گفت: دعا کن به آرزوم برسم. گفتم: پدر صلواتی! دل به کی دادی؟ گفت: عشق به خدا جای همه عشقها رو توی دلم گرفته. من عاشق شهادتم. دعا کن به آرزوم برسم.»
کد خبر: ۵۶۶۴۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
مصاحبه با مادر شهید «علیاکبر تُرشیزی»
مادر شهید «علیاکبر ترشیزی» نقل میکند: «یک شب هم در رویا با پدرش دیدمش که در یک باغ سرسبز با میوههای فراوان است. به من گفت: بابا را هم آوردهام پیش خودم. به من هم یک کلید داد و گفت: هر وقت خواستی، بیا پیش ما تا در کنار هم باشیم.»
کد خبر: ۵۶۶۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱
برادر شهید «نظرعلی ریواز» میگوید: آرزوی شهادت داشت و به خانواده شهدا بسیار ارادت داشت و هر وقت شهیدی را میآوردند حتماً به تشیع جنازه شان میرفت.
کد خبر: ۵۶۵۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۸